گروه فرهنگی مشرق - ماه مبارک رمضان به پایان رسید و همزمان با آن هم فستیوال سریالهای مناسبتی با پایان بندی که در ابتدای ماه مبارک در همین پایگاه اینترنتی کم و بیش پیش بینی می کردیم. این پیش بینی بیش از این که مربوط به پایان داستان باشد به جنس تولیدات ماه رمضان امسال مربوط می شد. در حقیقت وضعیت به گونه ای شده است که دیگر نیازی به تحلیل تک به تک تولیدات نیست و تنها کافی است درباره یک جنس برنامه سازی سخن بگوییم، باقی حرف ها در باره آن در موارد مشابه قبلی گفته است. متاسفانه در بسیاری از موارد برنامه سازی خصوصا در زمینه داستانی مانند کارخانجات تولید انبوه صنعتی شده است که هر خط تولید یک نوع خاصی از کالا را تولید می کند که تنها در رنگ متفاوت است و در کارکرد و خصوصیات کلی تکرار می شود و این داستان تولیدات اخیر رسانه ی ملی شده است.
***استثنایی به نام محمدحسین لطیفی
در میان سه سریال تولیدی امسال تنها «دودکش» محمد حسین لطیفی بود که می تواند لقب استثنا در برنامه سازی و سریال سازی، آن هم در میان آثار مناسبتی داستانی را به خود اختصاص دهد. پیش از آنکه بخواهیم درباره دودکش صحبت کنیم، بهتر است درباره این سخن بگوییم که چرا لطیفی یک استثنا است و نه دودکش!
ساخته شدن سریال ساده ای مانند دودکش بیش از آنکه ناشی از یک برنامه سازی منسجم و متکی به مدیریت رسانه ای باشد؛ مربوط به سازنده خود است. این لطیفی است که در مقام برنامه ساز کاری خارج از عادت برنامه سازی تلویزیونی انجام می دهد؛ اگر نه، نباید دیده شدن چنین آثاری را تنها در یکی دو مورد و فقط در تولیدات برخی برنامه سازان خاص دید. نمی شود گفت که برنامه ریزی های رسانه ملی، برنامه سازان را به سمت و سوی تولیدات برنامه هایی با نقاط قوت دودکش سوق میدهد؛ چرا که تنها چنین ساخته های باز هم در سبد کسانی مانند لطیفی تکرار می شوند و با این وصف این سبک قصه گوی و نگاه به زندگی را باید جزیی از سلایق شخص برنامه ساز دانست و نه حاصل تولیدات سازمانی. با این حال اینکه کارگردان کهنه کاری مانند محمد حسین لطیفی برای رسانه ملی سریال ساخته و این اثر به روی آنتن رفته است را باید به فال نیک گرفت و خوشحال بود که مدیران این رسانه شخص کاربلدی را برای برنامه سازی انتخاب کرده اند.
***دودکش داستان بی تکلف زندگی
شاید مهم ترین ویژگی ساخته ی لطیفی در ماه مبارک امسال، پرداخت بی تکلف او و همکارانش به زندگی عادی یک خانواده باشد. لطیفی در اکثر ساخته هایش از قلمبه گویی و ادا در آوردن فراری است. چه محصول بر روی پرده ی سینما به نمایش درآید و چه به صفحه تلویزیون راه پیدا کند. نه در روایت تصویری و نه در قصه گویی و همچنین دیالوگ نویسی؛ لطیفی به دنبال سر کار گذاشتن مخاطب و دور گرداندن او نیست. او به سر راست ترین زبان حرف خودش را می زند و از قضا آدم های قصه اش هم با او هم زبان و هم روحیه هستند. دل هایشان سر زبانشان است و هر آنچه که در قلبشان باشد به سرعت بر زبان می آورند و اهل رنگ به رنگ شدن نیستند. نمونه سینمایی آن «روز سوم» بود که روایتی از روزهای اشغال خرمشهر را به سینما برده بود. آدم های دود کش همان سادگی و همه فهمی را دارند که خرمشهری های روز سوم. حتی شخصیت عراقی فیلم روز سوم هم، دشمن ساده ای است. دشمن است اما منافق نیست نه در عشقش دروغ می گوید و نه در دشمنی اش.
***خانه من و تو سادگی و روانی شخصیت های لطیفی در دودکش طراحی صحنه و لوکیشن های سریال را هم تحت تاثیر قرار می دهد. اگر چه در طراحی صحنه و حتی لباس، تلویزیون شاهکارهایی مانند «وضعیت سفید» حمید نعمت الله را به خود دیده اما دودکش لطیفی آن پیرایه سینمایی و عظیم وضعیت سفید را در خود ندارد؛ آرایشی که در جای جای سریال به مخاطب یادآوری می کرد که در حال دیدن یک اثر بزرگ است و کارگردان آن در هیچ ذره ای از کار بی دقتی و بی مبالاتی نکرده است؛ ولی دودکش با مخاطبش صمیمی است و گاه آنقدر این صمیمیت جلو می رود که بیننده فراموش می کند که در حال دیدن سریال است و همذات پنداری او را در داستان خودش غرقش میکند.
با شخصیت ها می خندد و با آنها گریه می کند و اگر چه ممکن است بعضی از آنها مانند امام جماعت مسجد با بازی بازیگر خوبی مانند جواد عزتی بیش از حد تنه به فانتزی بزنند؛ اما در مجموع کار را باور می کند و از آن لذت می برد.سهم عمده ای از این همذات پنداری به موفقیت لطیفی در به تصویر کشیدن زندگی و از همه مهم تر خانه یک خانواده ایرانی است.خانه ای که اکثریت جامعه شهرنشین و خصوصا پایتخت نشینان نمونه های آن را می شناسند؛ یا قبلا زندگی در آن را تجربه کرده اند و یا هنوز هم در چنین خانه هایی با همین شکل و شمایل زندگی می کنند.ترکیب شخصیت های بی تکلف، صحنه ها و لوکیشن های واقعی با روابطی که میان اعضای این خانواده در طول داستان شکل می گیرد به یک قصه ساده، شیرین و همه فهم منجر می شود.
با شخصیت ها می خندد و با آنها گریه می کند و اگر چه ممکن است بعضی از آنها مانند امام جماعت مسجد با بازی بازیگر خوبی مانند جواد عزتی بیش از حد تنه به فانتزی بزنند؛ اما در مجموع کار را باور می کند و از آن لذت می برد.سهم عمده ای از این همذات پنداری به موفقیت لطیفی در به تصویر کشیدن زندگی و از همه مهم تر خانه یک خانواده ایرانی است.خانه ای که اکثریت جامعه شهرنشین و خصوصا پایتخت نشینان نمونه های آن را می شناسند؛ یا قبلا زندگی در آن را تجربه کرده اند و یا هنوز هم در چنین خانه هایی با همین شکل و شمایل زندگی می کنند.ترکیب شخصیت های بی تکلف، صحنه ها و لوکیشن های واقعی با روابطی که میان اعضای این خانواده در طول داستان شکل می گیرد به یک قصه ساده، شیرین و همه فهم منجر می شود.
***وقتی بدون شارلاتان ها میشود طنز ساخت و به اخلاق صدمه نزد
دنیای شارلاتان ها و روابط میان آن، تا چندی پیش به سبک غالب سازندگان مجموعه های نمایشی طنز تبدیل شده بود. آدم هایی با زندگی اروپایی، با همان نوع ارتباطات خانوادگی که در نازل ترین سطوح اخلاقی بودند و هر کدام در انتظار فرصتی برای گذاشتن کلاه گشادتری بر سر نزدیک ترین افراد خانواده شان ثانیه شماری می کردند؛ چهارچوب و استخوان بندی اصلی برنامه هایی با مایه های طنز را در رسانه ملی تشکیل می داد. سازندگان این تیپ آثار آنقدر در بدست آوردن بازار برنامه سازی پیش رفته بودند که حتی امر بر مدیران رسانه ملی مشتبه شده بود که تنها روش ساخت برنامه های طنز در تلویزیون همین جنس برنامه هاست. یعنی به نمایش گذاشتن شهوات حیوانی در سخیف ترین سطوح و خندان مخاطب با اوج پرده دری.
یکی از کارکردهای سریال هایی مانند دودکش همین است که این موازنه را بر هم زده و حکم از پیش داده شده را باطل می کند. می شود برنامه هایی ساخت که شخصیت هایش به جای اینکه همه خودخواه و درغگو باشند، همگی در درونشان با همه ی کمبودها و نقایص اخلاقی شان، قلب ها و نیت های پاک داشته باشند و البته این روحیات در پایان بندی بچربد. می شود که شخصیت های خاکستری را بر اساس پس زمینه سپیدشان طراحی کرد و درنهایت داستان را به سمت همان سپیدی برد و نه اینکه بخش سفید شخصیت ها تنها دروغی برای فریب دادن طعمه باشد و برداشت نهایی مخاطب از سریال این باشد که سلام هیچ گرگی بی طمع نیست و البته همه انسان ها گرگ هستند مگر اینکه عکس آن به اثبات برسد.
***دودکش و وضعیت سفید قابل تکرار هستند
اگر چه محمد حسین لطیفی و حمید نعمت الله استثنا محسوب می شوند اما می شود تعداد ساخته هایی مانند "وضعیت سفید" و " دودکش" در نسبت با تولیدات دیگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران افزایش داد که این خود می تواند به نوعی رشد در برنامه سازی محسوب شود. باید دید مدیران صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشانه های قوت این آثار را رصد می کنند یا همچنان در بر همان پاشنه گذشته اش می گردد.